یه پاتوق برای همه نوکرای ارباب

السلام علیک یا اباعبدلله

یه پاتوق برای همه نوکرای ارباب

السلام علیک یا اباعبدلله

#پارت_دوم

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۷ ق.ظ
♡﷽♡
                                            
#رمان_رؤیاے_وصـــــال🌹 

#قسمت_دوم


مامان  به پشت دستم  زد
مامان_ بخور اینقدر حرف نزن بہ جاے این بلبل زبونے ها یه کم با خودت فکر کن 26 سالته  اینقدر بهونہ هاے الکے برای ازدواج نکردن نیار .
_چشم حتما ، شما امر بفرمایید الساعہ اطاعت مے شود.
مامان با افسوس سرے تکون داد و گفت: 
تو درست بشو نیستے حُسنا خانم !

بعد از خوردن غذا ظرفها را توی سینک گذاشتم و مشغول شستن شدم .

_راستے احسان برای ناهار میاد؟ 
مامان_ نه گفت عصر میام 
_سربازے هم سربازے هاے قدیم، آقا صبح میره، ظهر میاد خونه، خوبه والله
 
_ به جای اینکه خداروشکر کنی داداشت جاش خوبه راحته ، این حرفها رو میزنی؟ خواهر هم خواهرای قدیم  
 
_خب راست میگم دیگه 
مامان _تو هم شدی مثل الهام
ای وای الهام، چقدر دلم برای ته تغاریم تنگ شده باید یه زنگ بهش بزنم بچه ام راه دوره معلوم نیست چی میخوره، چیکار میکنه.دلم نمے خواست بره شیراز 
 
_آره منم خیلی دلم براش تنگ شده، مامان جان مهم اینه خودش راضیه میگفت دلم میخواد برم شیراز پیش سعدی و حافظ و آب رکناباد
 
مامان مشغول صحبت کردن با الهام شد. 
بعد از تماس  با الهام روی صندلی ناهارخوری نشست و با گوشیش مشغول شد. 
باید یہ جوری سر صحبت را باز کنم .

_مامان من خیلے دلم یہ سفر زیارتے میخواد ، بین ترم که تعطیلم دلم میخواد برم.
جوابے دریافت نشد .
  
_مامان خانم با شمام 
مامان _هااا نمیدونم. چی بگم؟ با دایے ات صحبت میکنم  سه چهار روزی آخر هفته که من هم تعطیلم بریم مشهد.البته باید ببینم دایے ات هم میتونه بیاد ...

نمے دونستم چطورے باید بگویم که منظورم مشهد نیست. 
  هر بار کہ صحبتش پیش می آمد ، اتفاقے می افتاد .قبل تر ها اطرافیان میگفتند چرا نمیرے؟ !
می گفتم برای سوختن آماده نیستم.
 تحمل کربلا رفتن نداشتم .خیلے ها درک نمے کردند و میگفتند  این حرفها اَداست . 

دوست نداشتم ساده بروم . باید آماده می شدم برای درد کشیدن... برای فهمیدن... برای رشد کردن ...برای امتحان شدن ...مبتلا شدن ...مجنون شدن 
آرے مجنون شدن ...

این اواخر کہ خودم را آماده تر کرده بودم وقتے صحبتش پیش می آمد  مامان میگفت الان امن نیست نمیشه رفت .
هربار یک چیزی مانع می شد .الان هم شجره ی ملعونه ای به اسم " داعش".🏴


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۱
محمد حسن احمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی